به
جای تقــــــلــــبـــــــــ از این روشها بهره ببرید و نمره بالای 18
بگیرید.
این مطالب مرسوم که در
برگه ی امتحان مینویسند و از بیماری مادر تا این که اگر این درس را نمره نیاورم
مشروطم میشوم و...........
هم خیلی خز شده و هم یک بچه 5 ساله هم
باور نمیکند؛چه برسد به یک دکتر!!!!!!
کمی نو آوری و خلاقیت داشته
باشید.استاد به اندازه کافی خودش مشکلات و بدبختی دارد,دیگر نیاز نیست شما با آن خط
زیبا و منحصر به فردتان یک صفحه ی آچار برایش از مشکلاتتان بگویید.
روشی پــــلـــیـــــــد
یک درس ساده ای بود که من بنا به
دلایلی نتوانسته بودم اصلا این درس رو بخونم و با ذهن کاملا خالی سر جلسه امتحان
رفتم.نیم ساعتی نشستم و دیدم هیچکدام ازاین سوالات حتی برایم آشنا هم نیست.یک جمله
در پایان برگه نوشتم و برگه رو تحویل دادم :
در اعتراض به تقلب گسترده ای که سر
جلسه امتحان ز سوی دیگر دانشجویان شاهد بودم و ازدادن این امتحان خودداری کرده و
نمره ی صفر را به بیست با تقلب ترجیح میدهم.
(نمره اول کلاس)
صـــــم بـــکم عمـی فهم
لایــعقلون
درس معارف بود.میدانستم موضوع درس چیست
و مباحثش در چه زمینه ای است_با عرض خسته نباشید به خودم _اما جزئیات مطالب و
محتوای درس رو نمیدانستم.سوالات توزیع شد و باز هم دیدم سوالات کمی برایم نا
آشناست.از مغرب و مشرق و زمین و زمان نوشتم.هر آنچه از کتاب دینی اول ابتدایی،آقای
واسعی گفته بود که مثلا چگونه مواد غذایی در بدن مادر تبدیل به شیرمیشود تا برهان
نظم و علیت که در دبیرستان خوانده بودم،اما نقطه ی طلایی برگه این جمله
بود:
>>جـنـــــــــــــــــــــاب
استاد برای من کاری نداشت که عین محتوای کتاب را برایتان کپی
کنم.
اما شما با روش زیبای تدریس خود به ما
یاد دادید که چگونه تنها به منابع اکتفا نکنیم.
گفتید در دین عقل هم سهیم است و نباید
>>صم بکم عمی فهم لا یعقلون <<بود.پس من ترجیح دادم مفهوم را بفهمم ولی
کپی نکنم بلکه از دانسته های خودبنویسم...........(بیست)
اگر دیـــن ندارید لااقل دلــــم
شــــــاد کــــنــید
محاسبات عددی ,درس بسیار دشوار،حداقل
برای من که علاقه ی چندانی به ریاضیات و مباحث محاسبه ای کامپیوتر
نداشتم.سوالات توزیع شد و مطابق معمول !!!!
خداوکیلی دیگر این درس 3واحدی را
خوانده بودم ولی چه کنم که در مغزم جا نگرفته بود.عادت دارم که قبل از اینکه برگه
را تحویل دهم نمره ی خودم رو تخمین میزنم . در بهترین حالت 7 میشدم امکان رسیدن
امدادهای غیبی هم تحت هیچ عنوانی میسر نبود . آخر برگــه
نــــــوشـــتم:
من نگویم که مرا ازقفس آزاد
کنید ****قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
(نمره یازده)
تصــــویــــر مــــــن رو شطــــرنجی
کـــنیــــد
امتحان نظریه های جامعه شناسی
و.....
تو رو خدا نام این استاد رو بی خیال
شوید .استاد نسبتا معروفی است . و البته در بسیاری از دانشگاه ها هم تدریس دارد و حسابی سرش شلوغ است.10 نمره تحقیق وکنفرانس داشت
و 10 نمره هم امتحان پایان ترم . سرم بوی قرمه سبزی میداد.با یکی از بچه
هاشرط گذاشتم که تحقیق و کنفرانس ارائه نمیدهم اما نمره ی بالای 18
میگیرم.
برای امتحان تئوری هم حسابی خواندم و
خودم را آماده کردم.انصافا هم سوالات را هم خوب جواب دادم.فقط در پایان برگه بدون
اینکه تحقیق یا کنفرانسی ارائه کرده باشم.
نـــــوشــــتـــــم:
>>>موضوع تحقیق و کنفرانس:
بررسی علل قبولی بالای دانش آموزان در دانشگاهها در طی 16سال اخیر
(نوزده)
اگــــــه مــــــردی مـــــنـــــو
بــــنـــــداز
با حساب خودم 13_14 میشدم. اما این
نمره برای من که عنوان شاگرد سومــی!!!کلاس را یدکــــــ میکشیدم خیلی فجیــــــع
بود.استاد فوق العاده جدی و بد اخلاق بود و چندان نمیشد طرفــــش رفــــت .
یــــــــــک جمله پایان برگه
نوشتم:
>>جناب استاد؛ حضور در کلاس شما
در این ترم برایم بسیار مغتنم و مفید بود.
اگر ترم بعد با ما درس بر میدارید که
هیچ؛ اگر نه بدون تعارف دوست دارم این درس را پاس نکنم تا ترم بعد هم استادم شما
باشید.>>>>>>>>>>>>(هفده)
